۹ نتیجه برای دانشگاهها
دکتر سیدمهدی سیدی،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: علم هر روزه با سرعت زیادی در حال رشد است و سالانه میلیونها مقاله علمی منتشر میشود. یکی از مهمترین حوزههای علم در جهان حوزه زیست پزشکی و سلامت است که درصد زیادی از کل مقالات علمی منتشره در سال را به خود اختصاص میدهد. رتبهبندی لایدن از جمله نظامهای رتبهبندی در جهان است که مورد توجه سیاستگذاران و برنامهریزان آموزشی دنیا قرار گرفته است. در این بررسی از نتایج رتبهبندی سال ۲۰۱۷ لایدن که در آن ۹۰۳ دانشگاه جهان با هم مقایسه شدهاند استفاده شده است. در این نظام توجه بیشتر بر روندها در بازههای زمانی سه ساله است. در این مقاله با توجه به تأکید بر مرجعیت علمی در سیاستهای کلی سلامت و علم و فناوری، ابتدا ده دانشگاه اول جهان در حوزه زیست پزشکی و سلامت، و پس از آن ده دانشگاه اول قاره آسیا از حیث کمیت مقالات علمی مورد بررسی قرار گرفته و سپس وضعیت دانشگاههای مطرح در آسیا و درنهایت دانشگاههای کشور در این حوزه از حیث تعداد مقالات و رتبه در آسیا در بخش بعدی بررسی شده است.
روش کار: در این مطالعه از انواع مطالعات کتابخانهای، اسنادی، کیفی و توصیفی در مراحل مختلف تحقیق استفاده شده است.
یافتهها: در بازه زمانی سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۵ چهار دانشگاه علوم پزشکی کشور در نظام رتبهبندی لایدن قرار گرفتهاند. بهترین رتبه دانشگاهی کشورمان در قاره آسیا متعلق به دانشگاه علوم پزشکی تهران است که با ۲۸۳۱ مقاله رتبه ۲۸ آسیا را کسب کرده است. پس از آن بهترتیب دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با ۱۲۹۲ مقاله رتبه ۷۵ و سپس دانشگاه علوم پزشکی اصفهان رتبه ۱۰۰ و دانشگاه علوم پزشکی شیراز رتبه ۱۱۶ آسیا را کسب کردهاند.
نتیجهگیری: مقایسه این بازه سه ساله با بازه زمانی ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۱ نشان میدهد که سرعت رشد در کمیت مقالات منتشره از دانشگاههای علوم پزشکی نام برده در بالا یکسان نیست و برخی دانشگاهها با افت محسوسی همراه هستند. برای کسب مرجعیت علمی بایستی مدیریت کارامد و حکمرانی مناسبی بر تحقیقات انجام یافته در دانشگاههای علوم پزشکی کشور حاکم و نقشه راه مرجعیت علمی ترسیم شود. بحث کیفیت مقالات منتشره در مقاله بعدی خواهد آمد.
دکتر ایرج نبیپور،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: فناوریهای همگرا که حاصل گذار از مرز رشتهای و یکپارچهسازی ابزارها و روشهای علمی در گسترهای از علوم سلامت، فیزیک، ریاضیات، علوم محاسبهای، رشتههای مهندسی است، نقش بیهمتایی در رشد و توسعه پزشکی نوین و خلق رشتههای جدید فراهم آوردهاند. بیشک پیشگامی در فناوریهای همگرا میتواند دانشگاههای علوم پزشکی کشور را در کسب مرجعیت علمی شتاب دهد.
روش کار: از چارچوب مشترک نقشه راه همگرایی پیشنهادی گروه راهبردی آلبرایت که شامل چهارگام است، برای تدوین نقشه راه فناوریهای همگرا در دانشگاههای علوم پزشکی کشور استفاده شد. گام اول، تعریف و باز نمودن گستره فناوریهای همگراست؛ در گام دوم، مسیر حرکت فناوریهای همگرا براساس ساختار و عناصر ترسیم میشود؛ در گام سوم از مهمترین فناوریهایی پرده برداری میشود که میتوانند رقابتپذیری را در سطح بالا ابقاء کنند؛ در گام چهارم، برنامه عملیاتی و نظام سرمایهگذاری، ارائه میشود.
یافتهها: گسترههای فناوریهای همگرا در رهیافتهایی که پتانسیل زایش فناوریهای همگرا را دارند شامل، فزونی فیزیکی (زیست پزشکی)، فزونی (تقویت) سیستم عصبی/مغزی، بیولوژی سینتتیک، هوش مصنوعی و رباتیک، همکنشگاه ماشین ـ انسان، پزشکی سیستمی (پزشکی شبکهای)، بیولوژی سیستمی، پزشکی فرا دقیق و زیست حسگرها هستند. در طرح عملیاتی و راهبرد سرمایهگذاری تشکیل گروههای میان رشتهای، کمیته همگرایی، آزمایشگاههای میان رشتهای، مرکز دیدهبانی فناوریهای همگرا، ایجاد پلاتفورم (سکو) فناوریهای همگرا، جایزه همگرایی، تدوین پروژههای کلان پیشاهنگ در زمینه همگرایی، آموزش همگرایی و تربیت نسل جوان پژوهشگر میان رشتهای و سرمایهگذاری بر پایه گسترههای فناوریهای همگرا، باید مورد توجه قرار گیرند.
نتیجهگیری: در تدوین نقشه راه فناوری برای دانشگاههای علوم پزشکی باید بر ماهیت سیستمی پزشکی و بیولوژی در گستره پژوهشهای زیست پزشکی و یکپارچهسازی امیکسهای (omics) دهگانه در پزشکی فرادقیق، تأکید ورزید و همچنین به برهم کنش انسان-ماشین، هوش مصنوعی و رباتیک و کاربرد فناوریهای امیکس در علوم اعصاب نیز توجه ویژه نشان داد تا بتوان در مرز دانش برای کسب مرجعیت علمی به رقابت پرداخت.
دکتر محمدمهدی رضایی، دکتر پیمان فلسفی،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از ابزارهایی که میتواند در رشد و توسعه تمامی علوم، بهویژه علوم انسانی نقش داشته باشد، توسعه مطالعات میان رشتهای است در این مقاله با هدف بررسی نقش و جایگاه علوم میان رشتهای در مرجعیت علمی سعی شده با بهرهگیری ازنظرات صاحبنظران مختلف از زوایای مختلفی به این موضوع نگریسته شود.
روش کار: مطالعه کیفی است و با مصاحبه نیمه ساختاریافته، نظرات خبرگان این حوزه گرفته شده است. سپس کدگذاری و تحلیل محتوا انجام گرفته است.
یافتهها: نتایج بهدستآمده نشان میدهد از نظر خبرگان، مقوله «توسعه میانرشتهایها» با اختصاص جایگاه دوازدهم در میان عوامل شانزدهگانه رشد و توسعه علوم انسانی فینفسه نقش چندان مؤثری در رشد و توسعه این علوم در ایران ندارد و کارآمدی این ابزار، مستلزم تأمین شرایط مهمتری همچون تأمین فضای باز فکری در دانشگاهها و استقلال جامعه علمی است.
نتیجهگیری: توسعه مطالعات میان رشتهای درصورتی که به همافزایی علمی صاحبنظران رشتههای مرتبط در حوزه علوم انسانی و نیز ارتقای توانمندی علمی استادان، دانشجویان و پژوهشگران و کاربردیتر شدن علوم انسانی در کشور منجر شود، میتواند در رشد و توسعه علوم انسانی و اجتماعی مؤثر واقع شود.
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده
در این خلاصه سیاستی، راهبردها و اقدامات پیشنهاد شده توسط فرهنگستان علوم پزشکی جمهوری اسلامی ایران در راستای تحقق سیاستهای کلی سلامت، ابلاغی مقام معظم رهبری برای ارتقا نظام انتخاب دانشجویان طالب علم، متدین، صالح و متعهد به نیازهای سلامت جامعه درآموزش عالی سلامت ارائه میشود.
دکتر محمدعلی محققی، دکتر سیدعلیرضا مرندی، دکتر سیدجمالالدین سجادی جزی، دکتر سیدمحمدرضا کلانتر معتمدی، دکتر سیدمحسن فروتن، دکتر سیدحسن امامیرضوی، دکتر باقر لاریجانی، دکتر حسین ملکافضلی، دکتر مرضیه وحیددستجردی، دکتر نرگس تبریزچی، دکتر علیاکبر حقدوست، دکتر غلامرضا پورمند، دکتر محمدحسین شاهدی، دکتر محمدعلی کینژاد، دکتر سیدمهدی سیدی، دکتر کامران باقری لنکرانی،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: هدف نهایی پذیرش دانشجو در نظام آموزش عالی سلامت، برطرف کردن مشکلات و برآورده ساختن نیازهای سلامت جامعه است. برای تحقق توسعه در علوم، فنون، مراقبتها و خدمات سلامت و برخورداری از یک نظام سلامت قوی، کارآمد و پاسخگو، ایجاد تغییرات اساسی در نظام پذیرش دانشجو مورد نیاز است .ارتقا نظام انتخاب دانشجو برای تربیت نیروی انسانی سلامت، متناسب با ارزشها، اخلاق پزشکی و آداب حرفهای اسلامی، برای کاربرد در سیاستگذاری سلامت و برنامهریزی آموزش عالی سلامت، در این مطالعه بررسی شده است.
روش: روش این مطالعه کتابخانهای و میدانی و اجماع نظرات خبرگانی فرهنگستان علوم پزشکی است.
یافتهها: نظام انتخاب دانشجو باید بر شالودههای زیر استوار و متحول شود: «تفکرات و ارزشهای اسلامی، با تأکید بر عدالت آموزشی و عدالت در سلامت، عوامل اجتماعی سلامت، اخلاق پزشکی و آداب حرفهای اسلامیسلامت»؛ « نیازهای سلامت جامعه»؛ «شناخت استعدادها، رعایت علایق، هدایت انگیزهها و در نظر داشتن توانمندیهای جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی داوطلبان، متناسب با رشتههای تحصیلی؛ و سالمسازی رقابت بین داوطلبان»؛ «منطقی نمودن تقاضای اجتماعی، برای ورود به رشتههای پرمتقاضی»؛ «تحول راهبردی در عوامل مهم تأثیرگذار نظیر استعداد و علاقمندی، سهمیهها، جنسیت، بومیگزینی، مقاطع ورودی و نظایر آن»
نتیجهگیری: دانشجوی منتخب برای تربیت در نظام آموزش عالی سلامت، باید طالب علم؛ متدین؛ صالح و متعهد به نیازهای سلامت جامعه باشد و از ظرفیتهای ارزشآفرینی؛ پویایی؛ نشاط؛ تحولآفرینی؛ و خلاقیت و نوآوری؛ برخوردار باشد. استادان و نظام دانشگاهی نیز باید نسبت به تربیت دانشآموختگانی دانشمند؛ مؤمن؛ خردمند؛ اندیشمند؛ مجاهد و اهل عمل؛ دارای انگیزههای الهی و انسانی؛ برگرفته از مکتب اسلام و انقلاب اسلامی؛ برای خدمت در راستای تأمین، حفظ و ارتقای سلامت مردم؛ اهتمام نمایند.
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۰۰ )
چکیده
دانشگاهها سیاستهای جدید ستاد ملی کرونا درجهت آمادهسازی شرایط برای آموزش حضوری در مدارس و دانشگاهها است. به منظور رعایت همهجانبه الزامات این امر، کارگروه کووید-۱۹فرهنگستان علوم پزشکی توصیههای عملیاتی در سطح مدارس و دانشگاهها پیشنهاد کرده است.
دکتر مجیدرضا کتابدار، دکتر حمیدرضا آراسته، دکتر بیژن عبدالهی، دکتر حسن رضا زین آبادی،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: پاسخگویی از ضرورتها و نیازهای یک نظام کارآمد و خدمتگزار است. نظر به موج بیکاری بهویژه در قشر دارای تحصیلات عالی در کشور، دانشگاهها متهم به ناکارآمدی در قبال پاسخگویی به بازارکارند که این امر میبایست با بررسی ابعاد مختلف موضوع، شناسایی و ارائه شود.
روش: پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد و مؤلفههای پاسخگویی دانشگاههای کشور به بازارکار با استفاده از روش فراترکیب تدوین شد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از منظر گردآوری اطلاعات اسنادی فراترکیب بود. نمونه اولیه پژوهش شامل ۳۴۳ مطالعه مرتبط بود که پس از غربالگری اولیه، ۲۰۱ مقاله و سند مبنای استخراج یافتهها قرار گرفت.
یافتهها: ۱۹ مؤلفه در ۳ بعد استخراج شد. بعد آموزشی، مهارتی و پژوهشی (۸ مؤلفه)، بعد برنامهریزی درسی(۷ مؤلفه)، بعد ساختاری و مدیریتی (۴ مؤلفه).
نتیجهگیری: توجه و اهتمام ویژه سیاستگذاران و برنامهریزان آموزشعالی به مولفههای ۱۹ گانه حاصل از این پژوهش از جمله: ارائه آموزش مهارتی مبتنیبر بازارکار، تدوین برنامههای درسی کاربردی طبق نیاز بازارکار، توجه بیشتر روسا و هیئت امنای دانشگاهها به ضرورت پاسخگویی در قبال بازارکار، مشارکت ذینفعان درطراحی و تدوین برنامه درسی، انگیزه بخشی و ارتقا توان اعضای هیئت علمی در تربیت دانشآموختگان شایسته برای بازار کار در هر رشته و حرکت به سمت آموزشها و پژوهشهای کاربردی و تقاضا محور، میتواند موجب کم شدن شکاف وضع موجود با وضعیت مطلوب دانشگاهها شده، گام مهمی در جهت پاسخگویی به بازار کار و به خصوص کاهش بیکاری و افزایش رضایت دانشآموختگان و صاحبان کسب و کار و بازارکار فراهم شود.
دکتر حمیدرضا آراسته، آقا مجیدرضا کتابدار، دکتر بیژن عبدالهی، دکتر حسن رضا زینآبادی،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: پاسخگویی از ضرورتهای اندازهگیری عملکرد، ارزشیابی و نیازهای یک نظام کارآمد و خدمتگزار مردم سالار، محسوب میشود. نظر به شروع موج بیکاری بهویژه در قشر دارای تحصیلات عالی در کشور که از دهه ۱۳۷۰ آغاز شد، دانشگاهها متهم به ناکارآمدی در قبال پاسخگویی به بازارکارند که این امر میبایست با بررسی ابعاد مختلف موضوع، شناسایی و ارائه شود. هدف این پژوهش ارائه چارچوب مفهومی برای پاسخگویی دانشگاههای کشور به بازارکاراست.
روش: این تحقیق در چارچوب پارادایم تفسیری و مطالعه کیفی قرار میگیرد که برای تحلیل اطلاعات و دادهها از روش تحلیل مضمون استفاده شد. روش نمونهگیری و گردآوری دادهها مصاحبه نیمه ساختار یافته با ۱۵ نفر از خبرگان آموزش عالی بود که براساس نمونهگیری ملاک محور و زنجیرهای انتخاب شدند.
یافتهها: هفده مؤلفه در ۴ بُعد است شامل: بعد سیاستگذاری، ساختاری و مدیریتی (۸ مؤلفه)، بعد آموزشی، مهارتی و پژوهشی (۵ مؤلفه)، بعد فرهنگی (۲ بعد) و بعد قوانین ومقررات (۲ مؤلفه).
نتیجهگیری: بهمنظور کم شدن شکاف وضع موجود با وضعیت مطلوب دانشگاهها در جهت پاسخگویی به بازارکار و بهخصوص کاهش بیکاری و افزایش رضایت دانشآموختگان، اعتمادسازی بین دانشگاه و بازار کار و نیز محبوبیت بیشتر دانشگاه در این زمینه، انتظار میرود سیاستگذاران و بهخصوص برنامهریزان آموزش عالی توجه و عنایت ویژهای را به مولفههای این پژوهش داشته باشند، اهم این مولفهها عبارتند از: :تعامل دانشگاه با بازارکار، ارائه برنامهریزی درسی و آموزشهای کاربردی و مهارتی مبتنیبر بازارکار، توجه به انتصاب مدیران دانشگاهی پاسخگو در قبال بازار کار، تقاضا محور شدن رشتهها و پذیرش دانشجو، ارائه آمار از وضعیت بازارکار، تعداد دانشجو و دانشآموخته به جامعه، مقابله با مدرکگرایی، اصلاح قوانین بازار کار و آییننامه جذب و ارتقای هیئت علمی.
بیژن عبدالهی، سعید ابوالقاسمی، حمیدرضا آراسته، عبدالرحیم نوه ابراهیم،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۲ )
چکیده