زمینه و هدف: در دو دهه اخیر مفهوم «سلامت» از دامنه شمول کاربردی چنان گستردهای برخوردار شده است که دیگر نمیتوان فقط با اتکا به نظریههای سنتی و قراردادی و کلاسیک به تعریف یا تبیین آن پرداخت. اکنون سلامت بهعنوان یکی از بخشهای مورد توجه در حوزههای میانرشتهای قرار دارد. یکی از این حوزهها، رسانه و سلامت است، زیرا رسانه میتواند بر روی هوشمندسازی مخاطب و تلاش در تغییر رفتار شهروندان در حوزه سلامت مؤثر باشد. این مقاله سعی دارد به کیفیت توفیق این مسئله [رسانه و سلامت] با رویکرد انتقادیـ اجتماعی و قرائت هابرماسی بپردازد. از نظریه کنش ارتباطی و تقابل دوگانه جهانزیست و نظامِ هابرماس استفاده شده است تا به اصلیترین سؤال مقاله پاسخ داده شود: «آیا رسانه در اهمیت مقوله سلامت برای شهروندان مفید بوده است؟» روش:ابتدا مفاهیم کلیدی رویکرد نظری هابرماس توضیح داده می شود؛ سپس، با استفاده از مفاهیم و عقاید هابرماس، موضوعات و مسائل مربوط به سلامت که از نظر تجربی مسائل قابل تحقیق هستند و تأثیر قدرتمندی دارند، بررسی و پاسخ سؤالاتِ تحقیق مشخص میشود. یافتهها:پژوهشهایی که در حوزه سلامت انجام شده است بیانگر نقش و اهمیت ویژه این حوزه در استمرار حیات فردی و اجتماعی نسل بشر میباشد. این پژوهشها از یکسو گرایش بسیار گسترده به سمت همکاری و ادغام با علوم رفتاری و زیست پزشکی برقرار کرده و از سویی دیگر نزدیکی و تقارنی با علوم اجتماعی انتقادی، نظریه اجتماعی و نقد فرهنگی نشان میدهد. نتیجهگیری:براساس قرائت هابرماس این نتیجه حاصل شده است که از مهمترین دلایل بیتوجهی شهروندان به مقوله سلامت و ناموفق بودن عملکرد رسانهها در این زمینه، فقدان توازن میان عقلانیشدن نظام و عقلانیشدن جهانزیست و استفاده از کنش راهبردی بهجای کنش ارتباطی است. همچنین این فقدان منجر به تخصصزدایی، به مخاطره افتادن اعتماد در تعامل پزشکـ بیمار و پدیدههای کلانی چون مشتریگرایی و مصرفگرایی شده است.
Benvidi F. A Critical Approach to the Discourse of "Health" in the Media: Based on Habermas' Critical-Social Theories. Iran J Cult Health Promot 2021; 5 (1) :116-124 URL: http://ijhp.ir/article-1-397-fa.html
بنویدی فاطمه. رویکردی انتقادی به گفتمان «سلامت» در رسانه: براساس نظریههای انتقادی ـ اجتماعی هابرماس. نشريه فرهنگ و ارتقاء سلامت. 1400; 5 (1) :116-124